کامیار کامیار ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

jaraghe- omid

غذای جامد

سلام عسل مامان 3 روز دیگه 5 ماهت تموم میشه و وارد 6 ماهگی میشی. این روزا براحتی گردنت و سفت نگه میداری و خیلی کنجکاو شدی.کم و بیش با افرادی که زیاد نمیبینیشون غریبی میکنی . اما خداروشکر زودی یخت آب میشه و با همه دوست میشی.وقتی که میخوام پوشکت و عوض کنم سعی و تلاش میکنی که برگردی بروی شکمت و دیدن سعی و تلاشت برای برگشتن که با گیرکردن دستت زیر بدنت باز ادامه میدی جالبه.امیدوارم در آینده هم فرد تلاشگر و امیدواری باشی و خیلی زود دست از سعی و کوشش برنداری. همچنان فرنی و حریره بادوم میخوری و عاشقشونی... یه بار بهت هویج له شده دادم که دوست نداشتی اما وقتی با فرنی مخلوطش کردم خوشت اومد... نکنه میخوای تا بزرگ بشی همش فرنی بخوری؟؟؟ دیروز هم سیب زمین...
25 دی 1390

بدون عنوان

سلام نفس مامان امروز میخوام چند تا عکس خوشگل بزارم تو وبلاگت به مناسبت سال 2012 .!!!! ...
8 دی 1390

اولین نشستن

سلام نبات داغ مامان. دور از جونت چند روزه که حسابی سرما خوردم و حال خوشی نداشتم که بیام تو وب واست مطلب بنویسم.آبریزش بینی و گلودرد و از همه بدتر کیپ بودن بینیم... بیشتر از این آخری عذاب میکشم . میدونی چرا؟؟؟؟؟ آخه چند روزی میشه که بوی عطر تنت رو حس نکردم و انگار یه چیزی کم دارم... نمیدونم تو بامن چیکار کردی که من اینطوری عاااااااشقتم.. امیدوارم در آینده این عشق من باعث آزار و اذیتت در زندگی با همسرت نشه... چند روزی میشه که خیلی دوست داری بشینی و همش تو کریر که میزاریمت سرت و بلند میکنی و میخوای بشینی.. خلاصه دیشب دل و زدی به دریا و نشستی .. منم اجازه دادم چند ثانیه خودت بشینی . البته زیاد نمیزارم این کار و بکنی چون هنوز کمرت سفت نشده و...
7 دی 1390

شب یلدا

امروز 2 دی ماهه. یادم میاد پارسال شب یلدا از خدا خواستم که خوشحالم کنه و فرداش بی بی چکم مثبت شد. نماز شکر خوندم و از خودش خواستم که منو از بندگان خوب خودش بدونه.و امسال شب یلدا تو قشنگم بغلم بودی با لباس هندونه ای خوشگلت که خیلی هم بهت میومد. اینقدر دوست داشتنی شده بودی که همه میخواستیم بجای هندونه توروبخوریم. بعد از اینکه واکسن 4 ماهگی رو زدیم دیگه یواش یواش شروع کردم به دادن غذای کمکی و سرلاک که خیلی خیلی هم دوست داری و وقتی منو با ظرف غذات میبینی کلی دست و پاهاتو تکون میدی و ذوق میکنی. این روزا خیلی با داداش میریم ددر. هم داداشی کیف میکنه هم تو. خدایا این خوشی رو از ما نگیر . خدایا خودت شاهدی که هربار که از داشتن ...
2 دی 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به jaraghe- omid می باشد